جدول جو
جدول جو

معنی خلاف کننده - جستجوی لغت در جدول جو

خلاف کننده(وَ دَ / دِ)
آنکه خلاف امری کند که بدان مأمور بوده است، شطوس. (منتهی الارب) ، تخلف کننده. گناهکار. خاطی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ)
نایم. (یادداشت مؤلف) ، هیپنوتیزکننده. بخواب مصنوعی برنده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اخلال کننده
تصویر اخلال کننده
کارشکنی آشوبگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلاک کننده
تصویر هلاک کننده
نیست کننده فانی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاف کننده
تصویر صاف کننده
هموار کننده پخکن، پالاک
فرهنگ لغت هوشیار